insouciant
/ɪnˈsuːsɪənt/

معنی

بی پروا، بی قید
سایر معانی: آرام، بی غم، سرمست و آزاد، یخلا، نانگران

دیکشنری

غافلگیر کننده
صفت
reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, insouciantبی پروا
easygoing, remiss, insouciant, harum-scarum, light-headed, light-mindedبی قید

ترجمه آنلاین

ناآگاه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.