معنی

حل نشدنی
سایر معانی: غیرقابل حل، گشودناپذیر، نامحلول، غیر قابل تبدیل به پول نقد

دیکشنری

غیر قابل تحمل
صفت
insoluble, inextricable, unsolved, insolvable, indissoluble, irresolvableحل نشدنی

ترجمه آنلاین

غیر قابل حل

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.