insignia
معنی
نشان، علامت، نشان افتخار، نشان رسمی، مدال رسمی
سایر معانی: (ارتش) جغه، جیغه، آرم نظامی، فر، نشان رسته یا گروه، (جمع) نشان ها، مدال ها، علامات، علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
سایر معانی: (ارتش) جغه، جیغه، آرم نظامی، فر، نشان رسته یا گروه، (جمع) نشان ها، مدال ها، علامات، علائم ونشانهای مشخص کننده هرچیزی
دیکشنری
علامت گذاری
اسم
show, mark, sign, marking, insignia, clueنشان
sign, mark, signal, symptom, indication, insigniaعلامت
insignia, ensignنشان افتخار
insignia, ensignنشان رسمی
insigniaمدال رسمی
insigniaعلائم و نشانای مشخص کننده رچیزی
ترجمه آنلاین
نشان
مترادف
badge ، coat of arms ، crest ، decoration ، earmark ، ensign ، mark ، paraphernalia ، regalia ، symbol