معنی

فراست، بینایی، فهم، بصیرت، بینش، درون بینی، چشم باطن
سایر معانی: هشیواری، (روان شناسی: آگاهی به وضع روحی و دماغی خود) روان آگاهی، نزدیک، درمدنظر، آشکار
[روانپزشکی] بینش

دیکشنری

بینش، بصیرت، درون بینی
اسم
insight, intelligence, intuition, sight, seeing, eyesightبینش
insight, vision, discernment, discretion, intuition, clairvoyanceبصیرت
understanding, comprehension, grasp, conception, realization, insightفهم
acumen, intelligence, physiognomy, sagacity, intuition, insightفراست
vision, sight, eyesight, insight, eye, spectrumبینایی
insightدرون بینی
insightچشم باطن

ترجمه آنلاین

بینش

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.