ingratiating adj
معنی
ingratiating, adj•
1- تودل برو، خود عزیزکن، خاضع، خاشع، نرم رفتار 2- خاشعانه، خاضعانه 3- دلپسند، دلچسب، محبت انگیز، مهرانگیز
1- تودل برو، خود عزیزکن، خاضع، خاشع، نرم رفتار 2- خاشعانه، خاضعانه 3- دلپسند، دلچسب، محبت انگیز، مهرانگیز
ترجمه آنلاین
خوشایند adj