infallible
معنی
مصون از خطا، لغزش ناپذیر
سایر معانی: (کسی که جایز الخطا نیست مانند خداوند) بری از خطا، قابل اطمینان، کم خطا، (کلیسای کاتولیک - به ویژه در مورد پاپ) خطا ناپذیر، منزه از گناه
سایر معانی: (کسی که جایز الخطا نیست مانند خداوند) بری از خطا، قابل اطمینان، کم خطا، (کلیسای کاتولیک - به ویژه در مورد پاپ) خطا ناپذیر، منزه از گناه
دیکشنری
فریب خورده
صفت
infallibleمصون از خطا
infallibleلغزش ناپذیر
ترجمه آنلاین
خطاناپذیر
مترادف
acceptable ، accurate ، agreeable ، apodictic ، authoritative ، certain ، correct ، effective ، effectual ، efficacious ، efficient ، exact ، faultless ، flawless ، foolproof ، handy ، helpful ، impeccable ، incontrovertible ، inerrable ، inerrant ، omniscient ، perfect ، positive ، reliable ، satisfactory ، satisfying ، sure ، surefire ، true ، trustworthy ، unbeatable ، undeceivable ، unfailing ، unimpeachable ، unquestionable ، useful