inexpressive
معنی
گنگ، نارسا، غیر گویا، نرساننده مقصود
سایر معانی: بی معنی، بی چم، بی آرش، نابیانگر، ناگویا، بیحالت
سایر معانی: بی معنی، بی چم، بی آرش، نابیانگر، ناگویا، بیحالت
دیکشنری
بی ادبانه
صفت
insufficient, inexpressive, puisne, unfledged, unexpressive, inaudibleنارسا
dumb, mute, speechless, inexpressive, incommensurable, tonguelessگنگ
inexpressiveغیر گویا
inexpressiveنرساننده مقصود
ترجمه آنلاین
بی بیان