inexpressive
/ɪnɪkˈspresɪv/

معنی

گنگ، نارسا، غیر گویا، نرساننده مقصود
سایر معانی: بی معنی، بی چم، بی آرش، نابیانگر، ناگویا، بیحالت

دیکشنری

بی ادبانه
صفت
insufficient, inexpressive, puisne, unfledged, unexpressive, inaudibleنارسا
dumb, mute, speechless, inexpressive, incommensurable, tonguelessگنگ
inexpressiveغیر گویا
inexpressiveنرساننده مقصود

ترجمه آنلاین

بی بیان

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.