معنی

عدم، نا بودی، فنا، نیستی، معدومی، اتکاء ذاتی
سایر معانی: نیستی، نابودی، عدم، معدومی، اتکاء ذاتی، موجود، هستی مند

دیکشنری

موجود
اسم
lack, absence, loss, deficiency, shortage, inexistenceعدم
nothing, naught, inexistence, inexistency, need, nullityنیستی
death, perdition, inexistenceفنا
inexistence, inexistencyمعدومی
inexistence, inexistencyاتکاء ذاتی
naught, ruin, annihilation, extermination, extirpation, inexistenceنا بودی

ترجمه آنلاین

عدم وجود

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.