inessential
/ˌɪnɪˈsenʃl̩/

معنی

غیر ضروری، غیر واجب، غیر اصلی، بی ذات
سایر معانی: غیر اساسی، غیر حیاتی، ناکیاده، بی چیستی
[ریاضیات] غیر اساسی، غیر ضروری

دیکشنری

غیر ضروری
صفت
unnecessary, dispensable, useless, undue, inessential, unessentialغیر ضروری
extraneous, unessential, inessentialغیر اصلی
unnecessary, dispensable, inessentialغیر واجب
inessentialبی ذات

ترجمه آنلاین

غیر ضروری

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.