indefatigable
معنی
خستگی نا پذیر، خستهنشدنی
سایر معانی: از پادرنیامدنی، استوار، نستوه
سایر معانی: از پادرنیامدنی، استوار، نستوه
دیکشنری
غیر قابل تحمل
صفت
tireless, indefatigable, inexhaustible, wearilessخستگی نا پذیر
indefatigableخستهنشدنی
ترجمه آنلاین
خستگی ناپذیر
مترادف
active ، assiduous ، bound and determined ، dead set on ، determined ، diligent ، dogged ، energetic ، hell bent ، industrious ، inexhaustible ، ironclad ، nose to grindstone ، painstaking ، patient ، persevering ، persistent ، pertinacious ، relentless ، sedulous ، steadfast ، stop at nothing ، strenuous ، tireless ، unfaltering ، unflagging ، unflinching ، unremitting ، unwavering ، unwearied ، unwearying ، vigorous