indebtedness
/ˌɪnˈdetədnəs/

معنی

وامداری، قرضداری، بدهکاری، (مجازی) سپاسمندی، منت، بدهی، دین، منت داری، مرهونیت
[حقوق] بدهی، دین، مدیون بودن، بدهکار بودن

دیکشنری

بدهی

ترجمه آنلاین

بدهکاری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.