inconvenient
/ˌɪnkənˈviːnjənt/

معنی

ناجور، ناراحت
سایر معانی: زحمت آور، اسباب زحمت، مصدع، ناراحت کننده، دردسرآور، بی موقع

دیکشنری

نامناسب
صفت
upset, uncomfortable, inconvenient, disturbed, uneasy, tenseناراحت
inconvenient, uneven, disparate, inconsistent, misfit, inappropriateناجور

ترجمه آنلاین

ناخوشایند

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.