inconstancy
/ˌɪnˈkɑːnstənsi/

معنی

ناپایداری، تلون مزاج، بی ثباتی، عدم ثبات
سایر معانی: عدم ثبات، ناپایداری، بی ثباتی، تلون مزاج

دیکشنری

اشتباه
اسم
instability, inconsistency, inconstancy, mutability, fluctuation, tergiversationبی ثباتی
transience, variation, inconstancy, evanescenceناپایداری
inconstancy, weaknessعدم ثبات
whimsy, flightiness, inconstancy, whigmaleerie, whim, whimseyتلون مزاج

ترجمه آنلاین

عدم ثبات

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.