inconsiderate
/ˌɪnkənˈsɪdərət/

معنی

بی پروا، بی فکر، بی ملاحظه، سهل انگار
سایر معانی: بی ملاحظه (کسی که حال یا حقوق دیگران را رعایت نمی کند)، خودپسند، خودبین، بی مبالات، نافرزانه

دیکشنری

بی توجهی
صفت
reckless, inconsiderate, indiscreet, thoughtless, unconsidered, incautiousبی ملاحظه
reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, inconsiderateبی پروا
mindless, thoughtless, inconsiderate, insensate, giddy-brained, giddy-headedبی فکر
lax, nonchalant, inconsiderateسهل انگار

ترجمه آنلاین

بی ملاحظه

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.