incomparable
معنی
لطیف، بی مانند، بی نظیر، غیر قابل مقایسه، غیر قابل قیاس، بی همتا، بی رقیب
سایر معانی: قیاس ناپذیر، ناهمسنج پذیر، یکتا، بی تا، منحصر به فرد
[ریاضیات] ناهمسنجیدنی، قیاس ناپذیر، ناسنجیدنی، بی قیاس
سایر معانی: قیاس ناپذیر، ناهمسنج پذیر، یکتا، بی تا، منحصر به فرد
[ریاضیات] ناهمسنجیدنی، قیاس ناپذیر، ناسنجیدنی، بی قیاس
دیکشنری
غیر قابل مقایسه است
صفت
incomparableغیر قابل مقایسه
unique, inimitable, unparalleled, unrivaled, unbeatable, incomparableبی نظیر
incomparableغیر قابل قیاس
unique, unmatched, unrivaled, matchless, peerless, incomparableبی همتا
unique, unparalleled, unprecedented, inimitable, incomparable, inapproachableبی مانند
unrivaled, inimitable, incomparableبی رقیب
subtle, delicate, soft, soft, fine, incomparableلطیف
ترجمه آنلاین
غیر قابل مقایسه
مترادف
beyond compare ، excellent ، exceptional ، ideal ، inimitable ، matchless ، paramount ، peerless ، perfect ، preeminent ، second to none ، sovereign ، superior ، supreme ، surpassing ، towering ، transcendent ، ultimate ، unequalled ، unmatchable ، unmatched ، unparalleled ، unrivalled ، unsurpassable