incendiary
معنی
اتش زا، اتش افروز
سایر معانی: (وابسته به آتش زدن عمدی مال و ملک) آتش افروزی، آتش افروزانه، آتشزا (مانند بمب و مواد محترقه)، نفاق انداز، آشوب انگیز، فتنه انگیز
سایر معانی: (وابسته به آتش زدن عمدی مال و ملک) آتش افروزی، آتش افروزانه، آتشزا (مانند بمب و مواد محترقه)، نفاق انداز، آشوب انگیز، فتنه انگیز
دیکشنری
آتش زدن
صفت
incendiary, pyrophoricاتش زا
incendiary, incentive, inflammatory, tinderyاتش افروز
ترجمه آنلاین
آتش زا
مترادف
dangerous ، demagogic ، dissentious ، inflammatory ، malevolent ، provocative ، rabble rousing ، seditious ، subversive ، treacherous ، wicked