incapacity
/ˌɪnkəˈpæsəti/

معنی

عجز، عدم صلاحیت
سایر معانی: ناگنجایی، ناتوانی
[حقوق] حجر، عدم اهلیت، عدم صلاحیت، ناتوانی، عجز

دیکشنری

ناتوانی
اسم
incapacity, incompetence, disqualification, inexpedience, inexpediency, incompetencyعدم صلاحیت
inability, incapacity, impotence, entreaty, weakness, incapabilityعجز

ترجمه آنلاین

ناتوانی

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.