imputable
معنی
نسبت دادنی، اسناد دادنی
سایر معانی: اطلاق پذیر، منتسب کردنی، اسناد کردنی، سزاوار سرزنش
سایر معانی: اطلاق پذیر، منتسب کردنی، اسناد کردنی، سزاوار سرزنش
دیکشنری
تعهد
صفت
imputable, attributable, ascribableنسبت دادنی
imputableاسناد دادنی
ترجمه آنلاین
قابل انتساب