impetuous
معنی
بی پروا، تند و شدید
سایر معانی: (آنچه که با نیرو و شدت زیاد حرکت کند) پرخشونت، پرشدت، دیوسان، (کسی که با شتاب و نسنجیده عمل کند) شتابزده، عجول، بی صبر، ناگه کار، بی قرار و دمدمی، تابع امیال آنی
سایر معانی: (آنچه که با نیرو و شدت زیاد حرکت کند) پرخشونت، پرشدت، دیوسان، (کسی که با شتاب و نسنجیده عمل کند) شتابزده، عجول، بی صبر، ناگه کار، بی قرار و دمدمی، تابع امیال آنی
دیکشنری
تکان دهنده
صفت
impetuousتند و شدید
reckless, unscrupulous, heady, headlong, audacious, impetuousبی پروا
ترجمه آنلاین
پر شور
مترادف
abrupt ، ardent ، eager ، fervid ، fierce ، furious ، going off deep end ، hasty ، headlong ، hurried ، impassioned ، impulsive ، passionate ، precipitant ، precipitate ، precipitous ، rash ، restive ، rushing ، spontaneous ، spur of the moment ، subitaneous ، sudden ، swift ، unbridled ، unexpected ، unplanned ، unpremeditated ، unreflecting ، unrestrained ، unthinking ، vehement ، violent