معنی

بخطر انداختن، در مخاطره انداختن
سایر معانی: به خطر انداختن، به مخاطره انداختن
[حقوق] به مخاطره انداختن

دیکشنری

خطرناک
فعل
imperilدر مخاطره انداختن
jeopardize, imperil, hazard, jeopard, riskبخطر انداختن

ترجمه آنلاین

مخاطره آمیز

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.