impedimenta
/ɪmˌpedɪˈmentə/

معنی

توشه سفر، بنه سفر، اسباب تاخیر حرکت، موانع قانونی، چیزهای دست و پا گیر
سایر معانی: (چیزهایی که جلوی پیشرفت یا سرعت یا انجام کار را بگیرد) موانع، سربارها، پابندها، بار و بنه، خرت و پرت

ترجمه آنلاین

مانع

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.