impatient
/ˌɪmˈpeɪʃənt/

معنی

بد اخلاق، مشتاق، بی تاب، بی حوصله، بی صبر، نا شکیبا
سایر معانی: ناشکیب، عجول، نابردبار، بی طاقت، بی تحمل، بیقرار

دیکشنری

بی صبر
صفت
impatientبی تاب
impatient, vile, bad, reprobate, orgiastic, moodyبد اخلاق
impatientبی حوصله
impatientبی صبر
impatientنا شکیبا
eager, keen, enthusiastic, aspiring, avid, impatientمشتاق

ترجمه آنلاین

بی حوصله

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.