impatience
معنی
بی حوصلگی، بی صبری، بی تابی، بی طاقتی
سایر معانی: ناشکیبی، ناشکیبایی، نابردباری، بی قراری، اشتیاق
سایر معانی: ناشکیبی، ناشکیبایی، نابردباری، بی قراری، اشتیاق
دیکشنری
بی تابی
اسم
impatienceبی صبری
impatience, fretبی حوصلگی
impatience, unrestبی تابی
impatienceبی طاقتی
ترجمه آنلاین
بی صبری
مترادف
agitation ، anger ، annoyance ، ants in pants ، anxiety ، avidity ، disquietude ، eagerness ، edginess ، excitement ، expectancy ، fretfulness ، haste ، hastiness ، heat ، impetuosity ، intolerance ، irritability ، irritableness ، nervousness ، quick temper ، rashness ، restiveness ، restlessness ، shortness ، snappiness ، suspense ، uneasiness ، vehemence ، violence