معنی

حتمی، قریب الوقوع
سایر معانی: (خطر یا بدبیاری یا شکست و غیره) قریب الوقوع، زودآیند، در راه، نزدیک

دیکشنری

قریب الوقوع
صفت
imminent, impendentقریب الوقوع
imminent, imperative, indispensable, obligatory, categorical, cocksureحتمی

ترجمه آنلاین

قریب الوقوع

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.