imitative
معنی
جعلی، بدلی، تقلیدی
سایر معانی: سرمشقی، والوچی، مانشی، مقلد، (هنرمند) تقلید درآر، مقلدانه، مصنوعی، ساختگی، ناسره
سایر معانی: سرمشقی، والوچی، مانشی، مقلد، (هنرمند) تقلید درآر، مقلدانه، مصنوعی، ساختگی، ناسره
دیکشنری
تقلید
صفت
imitative, mock, simulativeتقلیدی
counterfeit, spurious, imitative, artificialبدلی
spurious, bogus, counterfeit, fictitious, apocryphal, imitativeجعلی
ترجمه آنلاین
تقلیدی
مترادف
artful ، copied ، copycat ، copying ، counterfeit ، deceptive ، derivative ، echoic ، emulative ، emulous ، following ، forged ، mimetic ، mimic ، mimicking ، mock ، onomatopoeic ، parrot ، plagiarized ، pseudo ، put on ، reflecting ، reflective ، secondhand ، sham ، simulant