imitative
/ˈɪməˌtetɪv/

معنی

جعلی، بدلی، تقلیدی
سایر معانی: سرمشقی، والوچی، مانشی، مقلد، (هنرمند) تقلید درآر، مقلدانه، مصنوعی، ساختگی، ناسره

دیکشنری

تقلید
صفت
imitative, mock, simulativeتقلیدی
counterfeit, spurious, imitative, artificialبدلی
spurious, bogus, counterfeit, fictitious, apocryphal, imitativeجعلی

ترجمه آنلاین

تقلیدی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.