illumination
معنی
روشن کردن، روشنسازی، تذهیب، اشراق، چراغانی، تنویر
سایر معانی: نورانی سازی، روشنایی، توضیح، آشکارسازی، روشنگری، نورآذینی، چراغ آذینی، (نسخه های خطی و غیره) تزیین متن، (نورسنجی - شدت نور در سطح معین) مقدار نور، تابناکی
[شیمی] روشن سازى، چراغانی، نورانی سازى، روشنایی، نور
[سینما] روشنایی
[عمران و معماری] نورافشانی
[برق و الکترونیک] روشنایی
[ریاضیات] روشنایی، روشن
[معدن] شدت روشنایی (خدمات فنی)
سایر معانی: نورانی سازی، روشنایی، توضیح، آشکارسازی، روشنگری، نورآذینی، چراغ آذینی، (نسخه های خطی و غیره) تزیین متن، (نورسنجی - شدت نور در سطح معین) مقدار نور، تابناکی
[شیمی] روشن سازى، چراغانی، نورانی سازى، روشنایی، نور
[سینما] روشنایی
[عمران و معماری] نورافشانی
[برق و الکترونیک] روشنایی
[ریاضیات] روشنایی، روشن
[معدن] شدت روشنایی (خدمات فنی)
دیکشنری
روشنایی
اسم
illumination, shining, inward lightاشراق
illuminationچراغانی
illumination, gildingتذهیب
illuminationتنویر
illuminationروشن کردن
elucidation, illuminationروشنسازی
ترجمه آنلاین
روشنایی
مترادف
beam ، brightening ، brightness ، brilliance ، flame ، flash ، gleam ، lighting ، lights ، radiance ، ray