معنی

روشن کردن، روشنفکر ساختن
سایر معانی: (شعر قدیم) روشن کردن، نورانی کردن، منور کردن

دیکشنری

روشنایی
فعل
clarify, turn on, illuminate, elucidate, light, illumeروشن کردن
illumeروشنفکر ساختن

ترجمه آنلاین

روشن کردن

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.