معنی

رد کردن، تجاهل کردن، چشم پوشیدن، نادیدهپنداشتن، بی اساس دانستن، برسمیت نشناختن، محل نگذاشتن
سایر معانی: نادیده انگاشتن، کم محلی کردن به، محل نگذاشتن به، اعتنا نکردن، زیرسیبلی رد کردن
[برق و الکترونیک] نادیده گیری دستورالعمل رایانه ای که نشان می دهد نباید عملی توسط رایانه انجام شود.
[ریاضیات] در نظر نگرفتن، چشم پوشی کردن، نادیده گرفتن

دیکشنری

چشم پوشی
فعل
reject, throw down, refuse, deny, decline, ignoreرد کردن
ignore, relinquishچشم پوشیدن
blink, connive, evade, ignoreتجاهل کردن
ignoreنادیدهپنداشتن
ignoreبی اساس دانستن
ignoreبرسمیت نشناختن
ignoreمحل نگذاشتن

ترجمه آنلاین

نادیده گرفتن

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.