hysterical
معنی
هیستریایی، تپاک، دژ آشفته، پرتپاک، پرشور و تشنج، بسیار خنده دار، روده بر کننده، دچار تپاکی
دیکشنری
هیستریک
ترجمه آنلاین
هیستریک
مترادف
agitated ، berserk ، beside oneself ، blazing ، carried away ، convulsive ، crazed ، crazy ، delirious ، distracted ، distraught ، emotional ، fiery ، frantic ، frenzied ، fuming ، furious ، impassioned ، impetuous ، in a fit ، incensed ، irrepressible ، mad ، maddened ، nervous ، neurotic ، overwrought ، panic stricken ، passionate ، possessed ، rabid ، raging ، rampant ، raving ، seething ، spasmodic ، tempestuous ، turbulent ، uncontrollable ، uncontrolled ، unnerved ، unrestrained ، uproarious ، vehement ، violent ، wild ، worked up