معنی

رجوع شود به: cornhusking
husking(bee)
گرد امدن، دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت

دیکشنری

خرد کردن
فعل
huskبی سبوس کردن
huskبی پوشش کردن

ترجمه آنلاین

پوست کندن

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.