معنی

کشاورزی، فلاحت، باغبانی، کشتکاری
سایر معانی: پرورش، - پروری، صرفه جویی، اندوزگری، اندوزش، برزگری

دیکشنری

مزرعه
اسم
agriculture, agronomy, tillage, husbandry, arboretumکشاورزی
agriculture, husbandryفلاحت
husbandryکشتکاری
gardening, hush, husbandryباغبانی

ترجمه آنلاین

دامداری

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.