housework
معنی
کارخانه، خانه داری
سایر معانی: کار منزل (نظافت و آشپزی و غیره)، کارخانه، خانه داری اشپزی وغیره
سایر معانی: کار منزل (نظافت و آشپزی و غیره)، کارخانه، خانه داری اشپزی وغیره
ترجمه آنلاین
کارهای خانه
مترادف
administration ، bed making ، cooking ، domestic art ، domestic science ، dusting ، home economics ، homemaking ، housecraft ، housekeeping ، ironing ، laundering ، management ، mopping ، sewing ، stewardship ، sweeping ، washing