housekeeping
معنی
خانه داری، اداره منزل
سایر معانی: کلفتی، خدمتکاری، اداره ی خانه، کاخداری
[کامپیوتر] عملیات کامپیوتری که مستقیماً کمکی برای بدست آوردن نتایج مطلوب نمیکند اما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازه مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است، خانه داری .
[برق و الکترونیک] آماده سازی موجموعه ی عملیات رایانه ای که قبل از اجرای برنامه ی اصلی باید انجام شود مانند تعریف مقادیر ثابت و متغیر، محدوده ها، محلهای ذخیره، و سایر مراحل مقدماتی که مستقیماً در حل مسئله شرکت نمی کنند.
سایر معانی: کلفتی، خدمتکاری، اداره ی خانه، کاخداری
[کامپیوتر] عملیات کامپیوتری که مستقیماً کمکی برای بدست آوردن نتایج مطلوب نمیکند اما قسمت ضروری یک برنامه مانند راه اندازه مقدمه چینی و عملیات پاکسازی است، خانه داری .
[برق و الکترونیک] آماده سازی موجموعه ی عملیات رایانه ای که قبل از اجرای برنامه ی اصلی باید انجام شود مانند تعریف مقادیر ثابت و متغیر، محدوده ها، محلهای ذخیره، و سایر مراحل مقدماتی که مستقیماً در حل مسئله شرکت نمی کنند.
دیکشنری
خانه داری
اسم
housekeeping, housework, menage, thriftخانه داری
housekeepingاداره منزل
ترجمه آنلاین
خانه داری