house
معنی
سایر معانی: کده، سرا، خانواده، (ساختمان یا اتاقی که کاربرد ویژه ای دارد) ساختمان، بنا، ساختمان خوابگاه (دانشجویی یا مذهبی)، جایگاه طلاب، تالار، باشگاه دانشجویی، مجلس شورا، موسسه، مزون، خاندان، سلسله، (تئاتر و کنسرت و غیره) تماشاچیان، حضار، باشندگان، نمایش، سئانس، قمارخانه، میخانه، محل نیایش، نیایشگاه، کلیسا، مسجد، خانه دادن به، مسکن دادن، پوشاندن، محافظت کردن، زیست کردن در، منزل کردن، خانه گرفتن، لانه کردن، (مدرسه و دانشگاه) شاگردان هر دسته (به ویژه در مسابقات)، (هریک از دوازده خانه ی منطقه البروج) برج، منزل گزیدن
[عمران و معماری] بناکردن - ساختن - خانه
[برق و الکترونیک] خانه