سخت امیدوار بودن، (علیرغم نگرانی) امید داشتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صندوق جهیزیه ی دختر، جعبه ای که زن جوان جهیزیه والبسه خود را در ان میگذارد
نفوس بد نزدن، (علیرغم دشواری ها) امیدوار بودن
امیدوار، پشت گرم سایر معانی: آرزومند، امیدبخش، امیدوار کننده، آدمی که موفقیت او بسیار محتمل است
(عامیانه) انشاالله اگر بشود، با امیدواری، به طور امیدبخش، اگر بشود قبل از شش hopefully he won't be late خدا کند که دیر نیاید
نومید سایر معانی: ناامید، ناامیدوار، مایوس، بیچاره، لاعلاج، درمان ناپذیر، اصلاح ناپذیر، سامان ناپذیر، بهتر نشدنی، نومید کننده، مایوس کننده
ناامیدی [روانشناسی] احساس فرد از عدم دستیابی به وضعیت مطلوب در آینده
واژههای مصوب فرهنگستان
دندانآرایی، اَرتاپزشکی دندانی [اَرتاپزشکی] ← اَرتادندانپزشکی
دندانآرایی، اَرتاپزشکی دندانی [علوم پایۀ پزشکی] ← اَرتادندانپزشکی
(ارتش) گروه جانباز، جان نثاران، پیش مرگان، جانبازی، (اقدام به عمل خطرناکی که احتمال موفقیت آن کم است) جان نثاری، دسته ای که قبلامامورحمله وبمباران جای محصوری میشوند، طلایه
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.