honesty
معنی
درستی، امانت، صداقت، جلال، قدوسیت، درستکاری، دیانت، راستکاری، قابلیت امین
سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ارمندی، استوانی، (قدیمی) نجابت، پرهیزکاری، عفت، عصمت، پاکدامنی
سایر معانی: دست و دل پاکی، پاکدستی، راستگویی، بی شیله پیلگی، رکی، (در اصل) شرف، شرافت، آبرو، والایی، فربودی، بابکی، ارمندی، استوانی، (قدیمی) نجابت، پرهیزکاری، عفت، عصمت، پاکدامنی
دیکشنری
صادقانه
اسم
honesty, truth, loyalty, fidelity, veracity, truenessصداقت
honesty, rectitudeدرستکاری
trust, integrity, honesty, safekeeping, trusteeship, fideismامانت
accuracy, truth, correctness, integrity, validity, honestyدرستی
honestyدیانت
honestyراستکاری
holiness, sainthood, halidome, honesty, saintship, spiritualtyقدوسیت
glory, kudos, honesty, refulgence, worthinessجلال
honestyقابلیت امین
ترجمه آنلاین
صداقت
مترادف
bluntness ، candor ، confidence ، conscientiousness ، equity ، evenhandedness ، fairness ، faithfulness ، fidelity ، frankness ، genuineness ، goodness ، honor ، impeccability ، incorruptibility ، integrity ، justness ، loyalty ، morality ، openness ، outspokenness ، plainness ، principle ، probity ، rectitude ، reputability ، responsibility ، right ، scrupulousness ، self respect ، sincerity ، soundness ، straightforwardness ، straightness ، trustiness ، trustworthiness ، uprightness ، veracity ، virtue