معنی

فریاد خوشحالی، صدای مخصوص هر حیوان، فریاد کردن، سروصدا راه انداختن
سایر معانی: فریاد، داد، گلبانگ، نوف، جار، دهاز، هوار، نعره، فریاد کشیدن، هوار کشیدن، داد زدن، (عامیانه)، (محلی) رجوع شود به: hollow، صدای مخصوص هر حیوان مثل صدای قورباغه

دیکشنری

هولر
اسم
holler, whoopee, hoop-laفریاد خوشحالی
hollerصدای مخصوص هر حیوان
فعل
holler, screech, shout, whoopفریاد کردن
holler, noiseسروصدا راه انداختن

ترجمه آنلاین

ناله

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.