معنی

نوش، بسلامتی کسی نوشیدن، صحبت دوستانه کردن، دوستانه، خودمانی، بسلامتی
سایر معانی: (با : with) خوش و بش کردن با، معاشرت کردن با، خودمانی بودن با، (نادر) الله بختی، شانسی، (نادر) با هم مشروب خوردن، هم پیاله بودن

دیکشنری

هابنوب
اسم
pledge, nectar, treacle, hobnob, potation, wassailنوش
فعل
hobnob, toastبسلامتی کسی نوشیدن
hobnobصحبت دوستانه کردن
قید
hobnob, to the healthبسلامتی
hobnobدوستانه
familiarly, hobnobخودمانی

ترجمه آنلاین

هوبنوب

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.