معنی
شوخی فریب امیز، گول زدن، دست انداختن
سایر معانی: گول زنی، حقه، کلک، غلط اندازی، شوخی عملی (مثلا گزارش دروغی به اداره ی آتش نشانی دادن)، حقه زدن، کلک سوار کردن
[کامپیوتر] گول زنی، شوخی مسخره آمیز قطعه ای از اطلاعات غلط که به عنوان شوخی عمدی به جریان می افتد. این خالت در اینترنت رایج است . ( مقایسه کنید با meme virus ) . این نوع شوخیهای مسخره آمیز در پیامهای پست الکترونیکی، با این پیام ظاهر می شوند . که ( این برنامه را به تمام دوستانت پست کن ) یعنی، شوخی کننده از شما نمی هواهد که پیام را در یک حوزه ی عمومی پخش نکند . زیرا ممکن است افراد آگاه آنها را شناسایی کنند . هر فایلی که به نامه ی الکترونیکی شما چسبیده است شاید حاوی یک ویروس یا برنامه ی مخرب باشد . تا وقتی از منبع آنها مطمئن نشده اید . آنها را باز نکنید .
سایر معانی: گول زنی، حقه، کلک، غلط اندازی، شوخی عملی (مثلا گزارش دروغی به اداره ی آتش نشانی دادن)، حقه زدن، کلک سوار کردن
[کامپیوتر] گول زنی، شوخی مسخره آمیز قطعه ای از اطلاعات غلط که به عنوان شوخی عمدی به جریان می افتد. این خالت در اینترنت رایج است . ( مقایسه کنید با meme virus ) . این نوع شوخیهای مسخره آمیز در پیامهای پست الکترونیکی، با این پیام ظاهر می شوند . که ( این برنامه را به تمام دوستانت پست کن ) یعنی، شوخی کننده از شما نمی هواهد که پیام را در یک حوزه ی عمومی پخش نکند . زیرا ممکن است افراد آگاه آنها را شناسایی کنند . هر فایلی که به نامه ی الکترونیکی شما چسبیده است شاید حاوی یک ویروس یا برنامه ی مخرب باشد . تا وقتی از منبع آنها مطمئن نشده اید . آنها را باز نکنید .
دیکشنری
دروغ گفتن
اسم
hoax, hob, humbugشوخی فریب امیز
فعل
spoof, banter, flout, hoax, ridicule, gibeدست انداختن
dodge, outwit, deceive, defraud, dupe, hoaxگول زدن
ترجمه آنلاین
حقه
مترادف
cheat ، cock and bull story ، con game ، con ، crock ، deceit ، deception ، dodge ، fabrication ، fake ، falsification ، fast one ، fast shuffle ، fib ، flimflam ، fraud ، gimmick ، gyp ، hooey ، humbug ، hustle ، imposture ، joke ، lie ، practical joke ، prank ، put on ، racket ، ruse ، scam ، sell ، shift ، snow job ، spoof ، sting ، swindle ، whopper