معنی

مانع، حصار، پرچین، چپر، راه بند، پرچین ساختن، خاربست درست کردن، از زیر در رفتن، احاطه کردن، طفره زدن
سایر معانی: (دیواره یا نرده ای که از گیاهان سبز مانند شمشاد درست شده باشد) پرچین، سیبه، دیوارگیاهی، (مجازی) مانع، جلوگیر، رادع، بازدار، جداکن، سواکن، سد، بند، دیوار دفاعی، خط پدآفند، وابسته به یا نزدیک به پرچین، پرچین مانند، پرچینی، چپری، پرچین ساز، نامرغوب، بنجل، درجه ی سه، واخورده، لکنته، فقیرانه، پرچین دار کردن، چپر ساختن، دیوار گیاهی ساختن، (معمولا با: in) مانع ساختن، جلوگیری کردن، دیوار پدافندی ایجاد کردن، (مانند حصار یا پرچین) احاطه کردن، محافظت کردن، (بازرگانی و قمار - با انجام معاملات متعادل کننده از خسارت کاستن یا جلوگیری کردن) دادو ستد تاءمینی کردن، زینهارگری کردن، طفره رفتن، سردواندن، امروز و فردا کردن، تاءخیر و تعلل کردن، (خود را) پنهان کردن، پنهان شدن، سنگر گرفتن، (پشت حصار یا پرچین) خف کردن، خارپشته، اززیر چیزی در رفتن

دیکشنری

پرچین
اسم
hedge, riveting, fence, palisade, paling, hawپرچین
fence, barrier, wall, hedge, enclosure, fencingحصار
obstacle, barrier, hindrance, impediment, hurdle, hedgeمانع
fence, hedge, wattleچپر
hedgeراه بند
فعل
hedgeپرچین ساختن
hedgeخاربست درست کردن
hem, corral, encompass, beset, ring, hedgeاحاطه کردن
wriggle, evade, dally, dodge, elude, hedgeطفره زدن
hedgeاز زیر در رفتن

ترجمه آنلاین

پرچین

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.