healthful
معنی
تندرست، سالم، سلامت
سایر معانی: تندرستی بخش، بهداشتی، مقوی
[بهداشت] بهداشتی
سایر معانی: تندرستی بخش، بهداشتی، مقوی
[بهداشت] بهداشتی
دیکشنری
سالم
صفت
healthy, sound, intact, wholesome, healthful, wellسالم
healthy, healthful, safe and sound, healthsome, wholesomeسلامت
bouncing, healthy, well, fit, buxom, healthfulتندرست
ترجمه آنلاین
سالم