معنی
سایر معانی: (خودمانی) بستر (به ویژه برای جماع)، (امریکا- خودمانی) مقدار کم (به ویژه پول)، چندرغاز، پشیز، علوفه ی خشک (برای خوراک حیوانات)، یونجه ی خشک، خشک چرامین، کاه، علف (یا شبدر و یونجه و غیره) بریدن و خشکاندن، بریدن و در آفتاب پهن کردن، (نادر) علف خشک دادن به، کاه دادن به، علوفه (یونجه یا شبدر و غیره) کشت کردن، رقص روستایی کهن، حشک کردن یونجه ومانند ان، پاداش