معنی

شدت، سختی، اشکال، سفتی، دشواری
سایر معانی: سنگدلی (رجوع شود به: hard)
[شیمی] سختی
[عمران و معماری] سختی
[برق و الکترونیک] سختی 1. توانایی نفوذ پرتوهای ایکس. هر چه طول موج کوتاهتر باشد، پرتو سخت تر و توانایی نفوذ آن بیشتر است. 2. درجه ی تخلیه در لامپ پرتو - ایکس یا سایر لامپهای خلأ . هر چه لامپ سخت تر باشد، خلأ آن بهتر است. - سختی
[مهندسی گاز] سختی، سنگینی آب
[زمین شناسی] سختی - - در کانی شناسی: مقاومت نسبی کانی ها در برابر خراشیدن، مقاومت یک کانی در برابر خراش؛ با مقایسه این خاصیت کانی با 10 کانی معین در سیستم موس سختی کانی به صورت یک فاکتور مستقل در تشریح آن به کار می رود البته استانداردهای دیگری نیز برای ارئه این فاکتور وجود دارد مانند مقیاس فنی که در آن سختی در مقایسه با 15 کانی معین، برآورد می شود. - - در آب شناسی: خاصیتی از آب که باعث تولید ضایعات نامحلول درهنگام شستن صابون با آن می شود. این خاصیت که باعث تشکیل شدن رسوباتی خاص در آوندهایی که امکان تبخیرآب در آن ها وجود دارد می شود، ابتدا محصول حضور یون های کلسیم و منیزیم در آب بوده ولی می تواند با یون های دیگر مواد قلیایی و یا دیگر فلزات و حتی هیدروژن نیز مرتبط باشد. سختی آب معمولا به صورت بخش در میلیون یا CaCo3 ppm و یا میلی گرم بر لیتر این ترکیب ارائه می شود. سختی ارائه شده می تواند بیانگر سختی کربناته و غیر کربناته نیز باشد. - - در استخراج: سختی سنگ رامیتوان به صورت مقاومت آن دربرابر ابزارحفرتعریف کرد.برای اندازه گیری سختی سنگ درصورتیکه ازواحد کانی تشکیل شده باشد،میتوان ازجدول سختی موس استفاده کرد. -
[نساجی] سختی آب - سفتی - سختی
[ریاضیات] استحکام، سختی
[معدن] سختی (کانی شناسی)
[خاک شناسی] سختی
[پلیمر] سختی

دیکشنری

سختی
اسم
hardness, hardship, difficulty, adversity, trouble, severityسختی
stiffness, hardness, rigidity, firmness, tightness, toughnessسفتی
difficulty, hardness, node, spinosityدشواری
bug, difficulty, drawback, disadvantage, impediment, hardnessاشکال
intensity, severity, force, gravity, violence, hardnessشدت

ترجمه آنلاین

سختی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.