معنی

ادامه دادن، ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن
سایر معانی: 1- ادامه دادن، دست نکشیدن (از) 2- محکم گرفتن (و ول نکردن) 3- وابسته بودن به، منوط بودن به 4- متکی بودن به، مورد حمایت(کسی) بودن 5- (با دقت) گوش کردن

دیکشنری

صبر کن
فعل
hang onثابت قدم بودن
continue, hang on, keep, carry on, maintain, extendادامه دادن
hang out, hang onسماجت ورزیدن
hang on, lastدوام داشتن
hang onمتمسک شدن

ترجمه آنلاین

صبر کن

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.