hang back
معنی
(مثلا به واسطه ی کمرویی یا ترس) در جای خود ایستادن، جلو نرفتن
دیکشنری
عقب بکش
ترجمه آنلاین
معطل ماندن
مترادف
drop back ، drop behind ، hang fire ، hang off ، hold back ، hold off ، hover ، lag behind ، pause ، procrastinate ، shrink back ، shy away ، stay back ، stick ، straggle ، trail