handwriting
معنی
خط، دست خط
سایر معانی: دست نویسی، دست نوشته، سبک دست نویسی، (قدیمی) نسخه ی خطی
سایر معانی: دست نویسی، دست نوشته، سبک دست نویسی، (قدیمی) نسخه ی خطی
دیکشنری
دست خط
اسم
handwriting, hand, writing, script, manuscript, longhandدست خط
line, script, streak, writing, track, handwritingخط
ترجمه آنلاین
دست خط
مترادف
autography ، calligraphy ، chicken scratch ، chirography ، ductus ، griffonage ، hand ، hieroglyphics ، longhand ، manuscript ، manuscription ، mark ، pencraft ، penscript ، scratching ، scrawl ، scribble ، script ، scription ، scrivenery ، scrivening ، style ، writing