معنی

خدمتکار، کلفت، پیشخدمت زن
سایر معانی: کنیز، خدمتگار، کلفت، پیشخدمت زن، مستخدمه

دیکشنری

دستیار
اسم
maid, servant, server, chambermaid, maidservant, handmaidخدمتکار
waitress, handmaid, tire-womanپیشخدمت زن
chambermaid, handmaid, housemaid, maidservant, moll, biddyکلفت

ترجمه آنلاین

خدمتکار

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.