معنی

دسته، دستگیره، جنگ دست به یقه، دست بگریبان
سایر معانی: گرفتن با دست، دست گرفت، دست دادن، دسته (مثلا دسته ی دوچرخه)، دستجا، قبضه، محل دست گرفتن و مانند دسته شمشیر

دیکشنری

دستگیره
اسم
knob, stele, catch, belay, handhold, handgripدستگیره
infighting, handgripجنگ دست به یقه
category, class, handle, clique, gang, handgripدسته
handgripدست بگریبان
handgripمحل دست گرفتن و مانند دسته شمشیر

ترجمه آنلاین

دستگیره

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.