معنی

مشت، تنی چند
سایر معانی: (به اندازه ی یک دست پر) یک مشت، مشت واره، شمار کم، تعداد کمی (از مردم یا چیزها)، معدودی، (عامیانه) شیطان، مایه ی شر، چموش، مایه ی صد من شیر، یک مشت پر، مشتی

دیکشنری

تعداد انگشت شماری
اسم
fist, handful, punch, clump, buffet, jabمشت
handfulتنی چند

ترجمه آنلاین

مشت

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.